هوش هیجانی
هوش هیجانی نوعی تکنیک در مورد مدیریت احساسات و هیجانات است. زیرا قدرت شناخت و کنترل این هیجانات، یکی ازجنبه های مهم هوش هیجانی است و عدم توانایی فرد در هر مورد از این مولفهها منجر به زیان هایی نظیر مضطرب بودن خواهد شد که نشانه ای از ناتوانایی مدیریت هیجانات است..
-
هوش هیجانی یعنی چه؟
اگر بخواهیم از نظر علمی به این قضیه نگاه کنیم ، هوش هیجانی یعنی توانایی دریافت دقیق هیجانات خود و دیگران؛ فهمیدن این که عواطف و هیجانات ما حاصل چه پیامی دربارهی رابطه مان با دیگران هستند؛ و مدیریت عواطف و هیجانات خود و دیگران.
-
تفاوت هوش هیجانی و IQ :
IQ همان هوشی است که تمام مردم از آن برخوردار هستند. حتماً شما هم اشخاصی را میشناسید که با اینکه هوش بالایی دارند ولی زندگی موفقی ندارند این IQ هست که می تواند شما را در بهترین رتیه کنکور جای دهد یا شما را در بهترین کالج های دنیا قرار دهد اما اینجا این هوش هیجانی است که به شما کمک میکند روابط درستی انتخاب کنید و به اهداف و موقعیتهای بهتری دست پیدا کنید. بهترین موفقیت، لحظه ای حاصل میشود که شما هر دو هوش را تقویت کنید هم IQ هم هوش هیجانی.
عوامل مؤثر در هوش هیجانی از نگاه پیتر سالووی دانشمند سرشناس دهه ۱۹۹۰
-
عواطف خود را بشناسید..
خود آگاهی- تشخیص هر احساس به همان صورتی که بروز میکند- سنگ بنای هوش هیجانی است. توانایی نظارت بر احساسات در هر لحظه برای به دست آوردن بینش روان شناختی و ادراک خویشتن، نقشی تعیین کننده دارد. ناتوانی در تشخیص احساسات واقعی، ما را به سردرگمی دچار میکند. افرادی که نسبت به احساسات خود اطمینان بیشتری دارند، بهتر میتوانند زندگی خویش را هدایت کنند. این افراد دربارهٔ احساسات واقعی خود در زمینه اتخاذ تصمیمات شخصی از انتخاب همسر آینده گرفته تا شغلی که بر میگزینند، احساس اطمینان بیشتری دارند.
-
از هیجان هایتان در موقع درست استفاده کنید!
قدرت تنظیم احساسات خود، توانایی و مهارت عاطفی است که بر حس خودآگاهی متکی میباشد و شامل ظرفیت شخص برای تسکین دادن خود، دور کردن اضطرابها، افسردگیها یا بی حوصلگیهای متداول و پیامدهای شکست است. افرادی که به لحاظ این توانایی ضعیفند، به طور دائم با احساس ناامیدی و افسردگی دست به گریبانند، در حالی که افرادی که در آن مهارت زیادی دارند، با سرعت بسیار بیشتری میتوانند ناملایمات زندگی را پشت سر بگذرانند.
-
خلاق باشید!
برای جلب توجه، برانگیختن شخصی، تسلط بر نفس خود و برای خلاق بودن لازم است سکان رهبری هیجانها را در دست بگیرید تا بتوانید به هدف خود دست یابید. خویشتن داری عاطفی -به تأخیر انداختن کامروا سازی و فرونشاندن تکانشها- زیربنای تحقق هر پیشرفتی است. توانایی دستیابی به مرحله غرقه شدن در کار، انجام هر نوع فعالیت چشمگیر را میسر می گرداند. افراد دارای این مهارت، در هر کاری که بر عهده میگیرند بسیار مولد و اثربخش خواهند بود.
-
درک عواطف دیگران..
همدلی، توانایی دیگری که بر خودآگاهی عاطفی متکی است، «مهارت ارتباط با مردم» است. افرادی که از همدلی بیشتری برخوردار باشند، به علایم اجتماعی ظریفی که نشان دهنده نیازها یا خواستههای دیگران است توجه بیشتری نشان میدهند. این توانایی، آنان را در حرفههایی که مستلزم مراقبت از دیگرانند، تدریس، فروش و مدیریت موفق تر میسازد.
-
حفظ ارتباطات :
بخش عمدهای از هنر برقراری ارتباط، مهارت کنترل عواطف در دیگران است، مانند صلاحیت یا عدم صلاحیت اجتماعی و مهارتهای خاص لازم برای آن. اینها تواناییهایی هستند که محبوبیت، رهبری و اثربخشی بین فردی را تقویت میکنند. افرادی که در این مهارتها توانایی زیادی دارند، در هر آنچه که به کنش متقابل آرام با دیگران بازمیگردد به خوبی عمل میکنند، آنان ستارههای اجتماعی هستند.
البته افراد از نظر تواناییهای خود در هر یک از این حیطه ها، با یکدیگر تفاوت دارند و ممکن است بعضی از ما برای نمونه در کنار آمدن با اضطرابهای خود به طور کامل موفق باشیم، اما در تسکین دادن نا آرامیهای دیگران چندان کار آمد نباشیم. بدون شک، زیر بنای اصلی سطح توانایی ما، عصب است اما مغز به طرز چشمگیری شکل پذیر است و همواره در حال یادگیری است.
سستی افراد را در مهارتهای عاطفی میتوان جبران کرد: هرکدام از این حیطهها تا حد زیادی نشانگر مجموعهای از عادات و واکنشهایی است که با تلاش صحیح، میتوان آنها را بهبود بخشید.
-
یک مقالۀ جالب از استیفن پورتر و کاربرد هوش هیجانی !
گفته میشود که افراد دارای «هوش هیجانی» بالا، توانایی فوقالعادهای در تشخیص فریب و دروغگویی دیگران دارند. در سال ۲۰۱۲ مقالهای در مجلهٔ «روانشناسی جرمشناسی و کیفر شناختی» انجمن روانشناسی انگلستان به چاپ رسید که در آن «استیفِن پورتِر» رئیس «مرکز پیشرفت روانشناسی و قانون»، با استفاده از آزمونهای استاندارد شدهٔ شانزدهگانه، هوش هیجانی داوطلبان را مورد ارزیابی قرار داد و سپس از شرکت کنندگان خواست که به ۲۰ نوار ویدئویی نگاه کنند.
این نوارهای ضبط شده مربوط به مردمانی از نقاط مختلف جهان بود که از دیگران میخواستند برای یافتن و بازگرداندن ایمن و سالم یکی از اعضای خانوادهشان که مفقودالاثر شده بود به آنها کمک کنند. نیمی از این نوارهای ویدئویی مربوط به کسانی بود که بعدها مسئولیت مفقود شدن یا قتل عضو خانواده خود را در دادگاه پذیرفته و به آن اعتراف کرده بودند. زمانی که شرکت کنندگان نوارها را تماشا میکردند، از آنها درخواست شد که دربارهٔ راستگویی یا دروغگویی این افراد قضاوت کنند و به این ترتیب نحوهٔ قضاوت شرکت کنندگان با ارزیابی هوش هیجانی آنها مورد مقایسه قرار گرفت. پورتر، به این نتیجه رسید که افراد دارای هوش هیجانی و اعتماد به نفس بالا، کسانی را با صداقت ارزیابی کردند که به صورت احساسی، تکهای از لباس گم شدگان خود را به دیگران نشان میدادند و درخواست کمک میکردند طوری که حس دلسوزی دیگران را تحریک کنند.
با این حال بین قضاوت افرادِ دارای هوش هیجانی بالا و دیگران تفاوت زیادی وجود نداشت، بنابراین حتی افراد با هوش هیجانی بالا نیز قادر نیستند بین راستگویی و دروغگویی تشخیص درست و قابل اعتمادی ارائه دهند.
در ادامه می توانید برای فراگیری و تقویت و رشد هوش هیجانی خود از دوره ها و کتاب هایی که دکتر بیداری آن ها را ثبت و جمع آوری کردن استفاده کنید تکنیک های فوق العاده حرفه ای که شامل دوره های هشت ساعته به مدت سه ساعت است.
دیدگاهتان را بنویسید